معنی گنگ کردن - جستجوی لغت در جدول جو
گنگ کردن
(سُ خَ تَ دَ)
لال کردن. اخراس
ادامه...
لال کردن. اِخراس
لغت نامه دهخدا
گنگ کردن
لال کردن ابکم ساختن
ادامه...
لال کردن ابکم ساختن
تصویر گنگ کردن
فرهنگ لغت هوشیار
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تصویر لنگ کردن
لنگ کردن
لِنگ کَردَن
در ورزش در کشتی پای خود را به پای حریف بند کردن و او را به زمین زدن
ادامه...
در ورزش در کُشتی پای خود را به پای حریف بند کردن و او را به زمین زدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویر لنگ کردن
لنگ کردن
لَنگ کَردَن
آسیب رساندن به پای کسی به گونه ای که بلنگد، کنایه از کاری را تعطیل کردن، کنایه از توقف کردن قافله میان راه
ادامه...
آسیب رساندن به پای کسی به گونه ای که بلنگد، کنایه از کاری را تعطیل کردن، کنایه از توقف کردن قافله میان راه
فرهنگ فارسی عمید
تصویر جنگ کردن
جنگ کردن
نبرد کردن رزم کردن پیکارکردن زد و خورد کردن
ادامه...
نبرد کردن رزم کردن پیکارکردن زد و خورد کردن
فرهنگ لغت هوشیار
گنه کردن
گناه کردن: چه گنه کردم و دیدی که تعلق ببریدی شده بی جرم و خطایی نه صوابست فراقش. (سعدی)
ادامه...
گناه کردن: چه گنه کردم و دیدی که تعلق ببریدی شده بی جرم و خطایی نه صوابست فراقش. (سعدی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر گند کردن
گند کردن
بوی بد دادن
ادامه...
بوی بد دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر لنگ کردن
لنگ کردن
به صدمتی یا بضربتی پای او را از کار انداختن
ادامه...
به صدمتی یا بضربتی پای او را از کار انداختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر رنگ کردن
رنگ کردن
((~. کَ دَ))
فریب دادن، گول زدن
ادامه...
فریب دادن، گول زدن
فرهنگ فارسی معین
تصویر تنگ کردن
تنگ کردن
Narrow
ادامه...
Narrow
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویر رنگ کردن
رنگ کردن
Color, Dye, Paint
ادامه...
Color, Dye, Paint
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویر تنگ کردن
تنگ کردن
تَنگ کَردَن
rétrécir
ادامه...
rétrécir
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویر رنگ کردن
رنگ کردن
رَنگ کَردَن
colorier, teindre, peindre
ادامه...
colorier, teindre, peindre
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویر تنگ کردن
تنگ کردن
تَنگ کَردَن
estrechar
ادامه...
estrechar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویر رنگ کردن
رنگ کردن
رَنگ کَردَن
colorear, teñir, pintar
ادامه...
colorear, teñir, pintar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویر تنگ کردن
تنگ کردن
تَنگ کَردَن
mempersempit
ادامه...
mempersempit
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویر تنگ کردن
تنگ کردن
تَنگ کَردَن
vernauwen
ادامه...
vernauwen
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویر رنگ کردن
رنگ کردن
رَنگ کَردَن
kleuren, verven, schilderen
ادامه...
kleuren, verven, schilderen
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویر رنگ کردن
رنگ کردن
رَنگ کَردَن
रंगना , रंगना
ادامه...
रंगना , रंगना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویر تنگ کردن
تنگ کردن
تَنگ کَردَن
ทำให้แคบ
ادامه...
ทำให้แคบ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویر تنگ کردن
تنگ کردن
تَنگ کَردَن
restringere
ادامه...
restringere
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویر رنگ کردن
رنگ کردن
رَنگ کَردَن
colorare, tingere, dipingere
ادامه...
colorare, tingere, dipingere
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویر تنگ کردن
تنگ کردن
تَنگ کَردَن
zawężać
ادامه...
zawężać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویر رنگ کردن
رنگ کردن
رَنگ کَردَن
colorir, tingir, pintar
ادامه...
colorir, tingir, pintar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویر تنگ کردن
تنگ کردن
تَنگ کَردَن
estreitar
ادامه...
estreitar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویر رنگ کردن
رنگ کردن
رَنگ کَردَن
上色 , 染色 , 油漆
ادامه...
上色 , 染色 , 油漆
دیکشنری فارسی به چینی
تصویر تنگ کردن
تنگ کردن
تَنگ کَردَن
使变窄
ادامه...
使变窄
دیکشنری فارسی به چینی
تصویر رنگ کردن
رنگ کردن
رَنگ کَردَن
malować, farbować
ادامه...
malować, farbować
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویر رنگ کردن
رنگ کردن
رَنگ کَردَن
фарбувати
ادامه...
фарбувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویر تنگ کردن
تنگ کردن
تَنگ کَردَن
звужувати
ادامه...
звужувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویر رنگ کردن
رنگ کردن
رَنگ کَردَن
färben, malen
ادامه...
färben, malen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویر تنگ کردن
تنگ کردن
تَنگ کَردَن
verengen
ادامه...
verengen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویر رنگ کردن
رنگ کردن
رَنگ کَردَن
красить
ادامه...
красить
دیکشنری فارسی به روسی
تصویر تنگ کردن
تنگ کردن
تَنگ کَردَن
сужать
ادامه...
сужать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویر رنگ کردن
رنگ کردن
رَنگ کَردَن
mewarnai, mengecat
ادامه...
mewarnai, mengecat
دیکشنری فارسی به اندونزیایی